سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
پشت چشمام دو فنجون قهوه و چند تا کتاب شعر گذاشتمشاید یه روزی از همین کوچه های شهر بی خبربیایبخوای برام شعر بخونیو من سرتاپا ،با عشق گوش بدمشآره چرا میگم چشماممیدونم رفتیاولی خب هنوز پشت چشمام که جاموندی!!!✍مهدیه باریکانی...