سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
سر ذوق آمدم از خنده ی تو،باز بخند بی تفاوت به جهان باش و فقط ناز بخند...
آمدی...گفتم پشیمان شد...نگو میخواستیروی دستم آب پاکی را بریزی و خلاص...
شاید این غصه مرابعد تو دیوانه کندکه قرار است کسی موی تو را شانه کند......