یه سری رفتم موزه چند تا دستمال کاغذی تو جیبم بود انداختمشون تو سطل زباله حراست اومد بیرونم کرد بعدها فهمیدم اون سطل زباله قبلا جام شراب یکی از پادشاها بوده
این گونه بود که آفریده شدند: یک آه در گلوی جهان گیر کرده بود، جهان عطسه کرد و گرد از زمین، دور شد کوه پدید آمد. آسمان خمیازه کشید ابرها آغاز شدند. باران روی زمین راه می رفت و از جیبش گل می چکید. خورشید لباسش را تکاند و درختان...
من عاشق موزه ها هستم، ولی دوست ندارم که در یکی از آنها زندگی کنم.
گسترش موزه های دنیا و همکاری همه جانبه ی علمی ، فرهنگی و صنعتی، در جهت دستیابی به اهداف فرهنگی از طریق هماهنگ ساختن اقدامات بین المللی و تدوین برنامه هایی مؤثر است که دارای خطوط اساسی همکاری مشترک و دو جانبه بین مردم و موزه ها در سطح جهانی...
موزه ها ابزاری مهم برای تبادل فرهنگی، غنی سازی فرهنگی و ایجاد درک متقابل، همکاری و صلح میان مردمان است». چرا که فرهنگ و تمدّن هر قوم و ملّتی از طریق اشیاء دیده می شود. موزه عبارت است از مکان گردآوری ، نگهداری ، مطالعه ، بررسی کردن و به...
به من موزه ای بده و من آن را پر خواهم کرد.