دُردانه ی حسّ دلم ای جان و نفَس! مِهرت، شده بهرِ عطشِ عاطفه بس؛ پیوسته تو هستی تپشِ خاطره پس: جز تو، تبِ قلبم، نکند میلِ به کس.