متن دلشکستگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلشکستگی
خبرت هست که چشمان دلم غمگین است
دل من چون گل لاله چقدر خونین است
بیتو ای مایهی آرامش جانم، هر شب
جای لبخند به لبهای دلم نفرین است
تشنه ای منتظر معجزه ی بارانم
مثل گلدان ترک خورده لب ایوانم
بانگاه همه ی آینه ها درگیرم
ودر این بادیه عمریست که سرگردانم
گرچه عمری نشده قسمت من دیدن تو
قسمتم میشوی آخر وخودم میدانم
باز برگرد واز این غائله دریاب مرا
که ازین درد به لب میرسد آخر...
چشم به راهی،
همان دردی ست که آدمی را
سمت دیوانگی می کشاند!
اندوهم بزرگتر از آنست که اشک هایم
توان التیامش را داشته باشند!
بیا ای که نسیمت خوشبو
قلمرویت دلکش
و منی که فراوان به تو دل داده ام...
بگذار بگویم
در نبودت
قلبم چقدر تیر کشیده است ؟!
خوب که فکر میکنم
من تیر باران شده ام .
فکرت گرفته روز و شب از دیده خواب را
از واژه هام قدرت هر انتخاب را
لحظه به لحظه همنفس جان خسته شو
تا دور سازی از دل من اضطراب را
حالا که پیش چشم توام اندکی بخند
از نو بساز، حال من دل خراب را
وقتی غزل به نام...
بارها از آه و اشکم چند لشکر ساختم
قلب خونآلود را صحرای محشر ساختم
تا که شاید با دعا مِهرم به آن قلبت رسد
مُهر را بالشم و از سجاده بستر ساختم
با نگاهی آتشی از عشق در جانم زدی
کل عمرم سوختم، از جسم مجمر ساختم
جنگجوییام که از...
وقتی که ز یار میشود حالت زار
بر دل نرسان ز بازی عشق آزار
اینرا تو بدان که عاشقی است اکنون
سوزنده چو آتشی میانِ نِیزار
گفته بودند فراموشت خواهد شد
من فراموش کردم آری
که فراموشت کنم
نگاه کن....
چطور عشق از پاییز می ریزد
نه از شاخه های روییده در
دست هایم،
از طلوع پنجره می آید
تا آب در دل ماه تکان نخورد
و این سرخ ترین کسوف تاریخ
است
جوری کـه قـلبم تـرک خـورده و شکسـته است،
گـویی کـه آمـریکا بمب اتـم زده هیـروشیـما را!
خوش باش
چه میشد گاهگاهی هم بیاید نام ما یادت
سراغی از شکار خود بگیرد پلک صیادت
میان گفتگوهای من و تشویش چشمانت
به یاد آرزو های من و گلگونه ی شادت
تصور کن که زیر نم نم باران پائیزی
بیافتد برگ زردی پیش پای سبز شمشادت
بخاطر آوری روزی...
از لحظه های بی تو بودن سخت بیزارم
مثل هوایِ دودی و ابریِ سیگارم
از سرخیِ سیلیِ دنیا روی افکارم
هر نیمه شب با خاطرت تا صبح بیدارم
دیوانه و دلداده اما با تنی خسته
چون قاب عکس کهنه ای بر روی دیوارم
با بغض خفته در خطوط تلخِ...
تلخ کرده زندگی را،
این نبودن های تو.
امان از دلتنگی های نیمه شب،
به گمانم قصد جانم کرده اند.
"عشقم تو در آغوشی دیگری هستی،ولی عشق تو همچنان در دل من میسوزد، مانند شعلهای که هیچگاه خاموش نمیشود."
عشقت را فریاد زدم در دل شب
اما صدایش را نشنیدی وفقط خاطرهایت دردلم جا ماند💔
در قلبم مرگ عشقت را نوشتم
اما با هرتپش برایت زنده ام💔
بدتر از دلتنگی های نیمه شب.
انتظار دیدنش، کرده ویرانه دلم.
در بطن بطن قلب من
درخششی اگر باقی مانده
آن،
چراغ عشق توست!
روشناییاش هم تنها تویی...
در جهان قلب تو نیز
آنچه از روشنایی قلبت
بیگانه و گم و فراریست،
منم، من!
زیرا دیرگاهیست
که دیگر نگاهی به عشق من نداری...
نمی بخشمت هرگز
که طلوعِ زیبایِ لبخندم را
به غروب رساندی
تویی که
تمامِ عاشقانه هایم
با تو به پرواز در می آمد در آسمانِ خیال
آری تو...
هیچ میدانی
حق العشقی به گردنت دارم
هر چند که رفته ای
اما جایی
روزی
باید پس بدهی حقِ دلم را
سهمِ...
من گدای لب معشوقم و او.
از من دریغش میکند.