سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
در نیمکت چوبی می نشیندپایم را نوازش می دهد تار و پود فرش پاییزییروحم از زردی و نارنجی گل ها آرامش می گیردمشغول تماشای تابلوی پاییزی هستمسبزی رنگ خاطرات زرد می شوند و رقصان بر زمین می نشینند.زیبایی پاییز، رنگ دیگری به دنیای ما بخشیده....
مگر چند پائیز باید طول بکشد !؟تا تو بیاییچقدر باید برگهای زرد، خزان شوند!؟و چقدر بایدصداهای زیر پا ، گوشها را بخراشد !؟زمان را فراموش کرده ای!؟چند پائیز باید بگذرد ؟تا نیمکت چوبی کنارِ خانه اماندونفره شودفصل های سال ، قطار شده اندقدمهایت را سریع برندارییک قرررن طول می کشدنسخه ی یک قرن جدایی ؛تا امروز ...هیچ کس را شفا نداده است!رعنا ابراهیمی فرد...