پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
و عاجز است بکاود هی، روان شناسی بالینیمتافیزیک عجیبی داشت،ضمیر عالم تکوینیگروه خونی من مثبت ،گروه خونی تو منفیدوقطب در کشش و رانش،عجب تناقض شیرینیتو آرزوی خطرناکی ، چگونه زنده بمانم منای ارتفاع بلند عشق ،همیشه قابل تحسینیهزار و یک شب طولانی، دچار وهم اساطیریمنگرد..نیست..نخواهی یافت..تو شاهزاده ی رویینیچه آلیاژ غم انگیزی ست، مست کنند و طلا باشیاگر چه قاعده هارا کشت،براهنی به براهینیکجاست جای نشستن در میان سبزه و خاک و...
هزار و یک شبخیال بافتماز تویی که یک شبنداشتمت!...