پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
رفیق... بیا برویمبه سرزمین بیخیالیو ساعت های زندگیمان را به وقت بی تفاوتی بگذرانیم ؛بیا با ضرب آغوشمان نقض کنیم حقیقت اینکه "انسان همیشه تنهاست "؛بیا پشت به غم هابایستیم وسرزده به دنیای خنده ها سرک بکشیم؛باچشمک ستاره ها برقصیمو ناخن هایمان را با حنای زندگی رنگ کنیم ؛پشت پا بزنیم به هرچه ضدحال وبدبیاری ست وبا لباس های بچگانه ی پشت ویترین مغازه ها رویا ببافیم ؛پیراشکی های تپل را بالذت گاز بزنیم وگوش خیابان رابا قهقه ...
رفیق...بیا برویمبه سرزمینِ بیخیالی..و ساعت هایِ زندگیمان را به وقتِ بی تفاوتی بگذرانیم؛بیا پشتِ غم ها بایستیم و سرزده به دنیایِ خنده ها سرک بکشیم؛با چشمکِ ستاره ها برقصیمو ناخن هایمان را با حنایِ زندگی رنگ کنیم؛پشتِ پا بزنیم به هرچه ضدحال و بدبیاری ست و با لباس هایِ بچگانه یِ پشتِ ویترینِ مغازه ها، رویا ببافیم...پیراشکی هایِ تپل را با لذت گاز بزنیم و گوشِ خیابان را با قهقهه هایمان کر کنیم...بیا دستم را بگیر رفیق، تا به زندگی...