پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
بغض هایم عطر خون می دهد؛ پیراهنِ تو، بوی صلح، و من پس از جنگ های بسیاری به خانه رسیده ام. گرمای چشمانت یخ دلم را باز کرده وآغوشت ناامنیِ تنهایی ام را می زداید. معنای امن بودن در تو خلاصه می شود؛ در شانه هایی که محکم ترین جای زمین اند، برای من. - کتایون آتاکیشی زاده...
تا نیست تو بیند کسی مستی مثل مندر خواب که هستن تو هم هستی مثل منکس نبوده بودی تو هم دستی مثل منکس نبوده دیشب شدی پستی مثل من...
اشکهایم را که برایت پست می کنمخیلی زودلبخندهای نوازشت را برایمپیامک می زنی.فاطمه نعیمی* مهرانهقاصدکهای رها...
بالاخره یه نفر اومد پی وی مناومد گفت ریدم تو پستات رفت.اشکال نداره واسه شروع بد نیست...
در زندگی مثل یک تمبرباشبه یک هدف بچسب و آن را به مقصد برسان...