از تو چه پنهان دگر کم شده شور غزل بس که نمک ریخته بر جگر م این بشر اعظم کلیابی بانوی کاشانی
چه غم که خلق به حسن تو عیب میگیرند همیشه زخم زبان خونبهای زیباییست