متن زخم زبان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زخم زبان
چو دیدم ز دیگران رفتارِ ناخوشایند
ندانستم که هست از دردهای پنهانشان
به خود نگیریم هرگز زخمِ زبانِ ایشان
که باشد بازتابی از رنجهای جانشان
به جای خشم و کینه، دلم پر از ترحم
که شاید مرهمی باشم بر آن دلِ نالانشان
چه خوش بود که دستی گیرم ز مهر...
زخمِ صد شمشیر بر دل هیچ تاثیری نکرد
نیشِ یک زخمِ زبان قلبی دگرگون می کند
"هیچچیز...
واقعی نیست
جز زخم زبانها..."
یکی با کلمه
یکی با نگاه
یکی با رفتنش...
گورکَن!
عمیق تر بِکَن!
تعداد جنازه هایم
زیاد است
«آرمان پرناک»
بر شیشه ی احساس کسی چنگ نزن
با زخم زبان به دیگران سنگ نزن
وقتی که خبر نداری از سر کسی
بیهوده به او تهمت صد رنگ نزن
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
زخم زبانم میزنی؟ گویی که بار آخر است
اما خودم گویم تو را، بار دگر! بار دگر!
ارس آرامی
غصه گر هست بگو تا باشد
من هنوز می خندم...
《بی خیالِ من و این مردم و
هی زخم زبان می خندم》
گریه دارم ولی باز ببین می خندم
من خدایی دارم ...
که در این مهلکه ی دردآشوب
سَرِ هر زخم دلم می گرید
زهرا غفران پاکدل
غصه گر هست بگو تا باشد
من هنوز می خندم...
《بی خیالِ من و این مردم و
هی زخم زبان می خندم》
گریه دارم ولی باز ببین می خندم
من خدایی دارم ...
که در این مهلکه ی دردآشوب
سَرِ هر زخم دلم می گرید
زهراغفران
من در میان شدت سردرگمی گمم
من زخم خورده ی زخم زبان مردمم
آه!
حقیقت چه بود؟
امان از ظاهری سبز
و باطنی کبود