یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
برابرِ همه ی لهجه ها، تمامِ بیان هابه گفته ی همه ی شعرها، تمامِ رمان ها میان تور و خزه، یک پریِ یخ زده بودیتو را از آب گرفتند نیمه شب ملوان ها... تمام ساحل کِل می کشید تا که رسیدیبه افتخارِ تو ساز و دُهل زدند جوان ها کنار دریا پنهان شدند و آه کشیدندبه انتظارِ شنا کردنِ تو، چشم چران ها. -بلندتر بپر از دشت ها کبوترِ وحشیدر اشتیاقِ شکار تو اَند تیر و کمان ها!...
هرچندکه اندام تو برف سبلان استاز گرمی اهوازِ لبت بوسه پزان استیک شهر در این عرضه تقاضای تو داردتقصیر لبت نیست اگر بوسه گران استبازار طلا نیست اگر موی طلاییتبا هر وزش باد چرا در نوسان است؟سر ریز شدم از یقه پیرهن از بسدر عشق تو سیال تنم در فوران استتا بره چشمان ترا گرگ ندزدددر مرتع گیسوت،دلم چشم چران استهر بار که تبخیر شد از ذهن خیالتآن سوی دگر خاطره ات در میعان استرویای من این بود که همراه تو باشمافسوس که در د...