وَ چکّه میکند از من هنوز حسرتِ تو ...
بی تو چای وعسل صبح برایم تلخ ست، پس بیا ای همه ی علتِ شیرینی ها...
این غزل ها به خدا مفت نمی ارزیدند اگر این دختر و این عشوه و این ناز نبود!
ساعت از نیمه گذشت و دلم آرام نشد و خدا رَحم کند،این همه دلتنگی را