تو نیستی و بهار از کنار پنجره ها چه بی تفاوت و آرام و سرد می گذرد...
بهار آیینه یاد تو باشد گل خورشید همزاد تو باشد به هر دشتی که سرخ از خون مردی است طنین سبز فریاد تو باشد