مادر جانم جوانی ات را با بچگی هایم پیر کردی... عشقم را تقدیمت می کنم تولد مبارک مادر عزیزم
داستان من و زیبایی تو یک خط است بچگی کردم و از لای لجن گل چیدم
تورو دوست دارم مثل حس دوباره ی تولدت تورو دوست دارم وقتی میگذری همیشه از خودت تورو دوست دارم مث خواب خوب بچگی بغلت میگیرمو میرم به سادگی …
تکه ای از رو حم خیلی درد میکند آنجایش که پر بود از شیطنت های دخترانه دلم برای خودم تنگ شده من خیلی وقت است بچگی نکرده ام ...
گفت بعد ۲ سال دیدمت اندازه ۲۰ سال خانم شدی گفتم کسی نبود واسش بچگی کنم دیگه ...!
تکه ای از روحم خیلی درد می کند ! آنجایش که ؛ پر بود از شیطنت های دخترانه... دلم برای خودم تنگ شده... من خیلی وقت است بچگی نکرده ام