پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
یکی آن دوردست ها پشت آن درد ها آرام خوابیده است به دور از تمام زخم ها خود را به خواب سپرده است...
من سرم را شیره میمالم که یادت نیستمپشت حجمی بیخیالی دوستت دارم هنوز...