کاش میشد بار دیگر در دلت ساکن شوم راستی در آن حوالی خانه پیدا میشود
زندگی طوفان سختیهاست اما چاره چیست؟ در دل طوفان شبیه بادبادکها برقص
پیش مردم جز بدی از من نمی گفتی، ولی از تو نامی هر کجا آمد گرامی داشتم...
دو سه تا موی بلندت که به تختم مانده زجر جا ماندن ترکش به تن سرباز است . .