متن زجر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زجر
به قلقلک های عزرائیل در کودکستان
به دوپایی که در یک کفش
قد می کشند
یا به آینه ای که با چاقو
بر صورتش خواهد کشید
ادامه ی لبخندِ جوکر را؟
به کدام دیروز؟
به کدام امروز؟
به کدام فردا؟
به کدام بخندم؟!!!
«آرمان پرناک»
به یاد می آوری؟
نامه نگاری های کودکانمان را می گویم، راز های پنهانیِ کوچکی که با هزار قسم و ادعا برای هم بازگو می کردیم را چی؟
دوز و کلک هایی که برای کنار هم بودن به خورد خانواده هایمان می دادیم و توطئه هایی که تنها خودمان از...
زمین گیرم کرد دلتنگی
کسی نیست خاک دلم را بتکاند
تنهایم ؛
و این تنهایی است که هر شب
قصه ی مشتی خاک
و قلبی پاک را روایت می کند
چه زجری می کشد گوشم
که هر شب می شنود با ماه
قصه ی خاک و دل و
سوز جدایی...
امان از این دلبر که من دارم،
دیگران دل می دهند او زجر!
دیگران دل می برند او صبر!
ارس آرامی