آخرین پرنده را هم رها کرده ام اما هنوز غمگینم چیزی در این قفسِ خالی هست که آزاد نمی شود
پیراهن تو پرچم در باد می شود دردا!سرود ملی من داد می شود . پیراهنم،حصار تنم را که می کَنی آغوشم از محاصره آزاد می شود
تقدیر من از بند تو آزاد شدن نیست دیدی که گشودی در و من پر نگشودم
زندگی در بردگی شرمندگی است معنی آزاد بودن زندگی است