در غیاب تارهای بی کوک و کمان ، غصه می سوزد مرا کوچه میخواند تو را باغبان از کوچه باغات رفته ست! آسمان بی حوصله ، حجم هوا ابری شده ناودان دلتنگ شرشر ست! دل هوای یار دیرین کرده و چتر هوای خیس شدن! بیا و باران را گو که...