آه چقدر کارهای خوب نیمه تمام دارم باید فکری به حال انار و هندوانه این یلدا بی مهمان کرونایی بکنم و تندتر از درناها با همین چرخ خیاطی مارشال قدیمی مادرم دامن آبی آسمان را زیکزاگ بدوزم و بخاطر گنجشکهایم فقط به اتفاقات خوب فکر کنم
دستِ خودم نیست ! صبح که می شود ؛ بی اختیار دنبالِ اتفاقاتِ خوب می گردم دنبالِ آدم هایِ خوبی که حالِ خوبم را با لبخند هایشان به روزگارم سنجاق کنم ... یک روزِ خوب ، اتفاق نمی افتد ، ساخته می شود !!!
تقریبا تمام اتفاقات خوبی که در زندگی برای من افتادند غیر منتظره و بدون برنامه بودند.
به داشته ها، موقعیت ها و آدم هایِ خوب زندگی ام فکر می کنم به هر چیز یا هرکسی که دنیایِ مرا زیبا و حال مرا خوب می کند و می خندم؛ به روی تمام روزهای خوبی که در راهند، اتفاقات خوبی که خواهند افتاد، و آرزوهایی که برآورده خواهند...