پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گاهی برای تمدّد اعصاب، به سمت بافت می روم(بافت اصطلاحیست که مردم یزد برای بخش تاریخی و محلات قدیمی استفاده می کنند)قدم زدن در بافت و فرو رفتن در آغوش زندگی پر رمز و راز گذشتگان، انسان را از زخم های زندگی سرد و متجدد دور می کند.به دکان بی نام و نشانی رسیدم. سرتاپایش بوی قدمت و کهنگی می داد. طبق عادت مالوف، یعنی خرید از اینطور مغازه ها، وارد شدم. پیرمردی که راحت ۸۰ را رد کرده بود با کمری خمیده و دستانی لرزان، پشت پاچال نشسته بود.با صدای گرفته...
فردا اگر روز خوبی بود مرا برای دیدن باران،برای قدم زدن کوه های پاییزی، برای رقصیدن در برگ ریز، برای دوست داشتنبیدار کنید؛از گریستن خسته ام؛از رنج ها، خسته تر......
قشنگمهمانقدر که روزهای بد چهره ی واقعی آدم ها را نشان می دهندروزهای خوب هم نشان می دهندو تولّد ، هیچ فرقی با ۳۶۴ روز دیگر نداردتنها یک روز خوبیست برای شناختن آدم هااین که ببینی برای چه کسانی مهم هستیچه کسانی به محض این که ساعت ۱۲ شب شد تبریک می گویندو صد البتّه ، چه آشناهایی که تولّدت را یادشان می رودو چه غریبه هایی که اصلاً انتظارش را نداشتی امّا تبریک می گویندزیبایِ منشادی هایت را محدود نکنجوری زندگی کن که انگار هر روز تول...
صبح که می شوددنبال اتفاقات خوب بگرددنبال آدم هایِ خوبیکه حال خوبت رابا لبخند هایشانبه روزگارت سنجاق کنییک روز خوب اتفاق نمی افتدساخته می شود......
من باور دارم هر روزی که نقاشی می کشید، روزی خوب است....
دستِ خودم نیست !صبح که می شود ؛بی اختیار دنبالِ اتفاقاتِ خوب می گردمدنبالِ آدم هایِ خوبیکه حالِ خوبم رابا لبخند هایشانبه روزگارم سنجاق کنم ...یک روزِ خوب ، اتفاق نمی افتد ،ساخته می شود !!!...
روز خوب که در نمیزند بیاید داخلروز خوب که از جعبه شانس در نمیآیدروز خوب را باید ساخت ، به رویَش خندیدروز خوب را باید خلق کرد ......
جهان سوم جایی است که مردمش به فکر “آمدن” یه روز خوب هستند نه “آوردنش”…!...
هیچ !, [۰۳.۱۱.۱۹ ۱۹:۰۰]📝جهان سوم جایی است که مردمش به فکر آمدن یه روز خوب هستند نه آوردنش !...