جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
صبحدم باش که چون غنچه دلی بگشائی...
تار و پودم، تو بگوبا دِلِ تنها چه کنم؟...
گر از یادم رود عالم تو از یادم نخواهی رفت...
یک بار تو عاشق شویکدانه شدن با من...
سیزده را همه عالم به در امروز از شهرمن خود آن سیزدهم کز همه عالم بدرم...
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولیبار پیری شکند پشت شکیبائی را......