متن المیرا پناهی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات المیرا پناهی
اسفند ماهی که باشی
قلب دلت زلال همچون قطرات باران که از شکاف آسمان بر صورت معصومت می بارند
اسفند ماهی که باشی
عاشق هوای بارانی مه گرفته ای
عاشق سیب سرخ داخل حوض
عاشق خواندن کتاب در دل باغچه
عاشق عشق بازی با برگ های پاییزی و رقص درختان...
آتام مون سزلری
آنا مون گزلری
منی شاعر الدی ای فلک
صحبت های پدرم از چشمهای مادرم مرا شاعر کرد ای روزگار
اتا
نویسنده :سرکار خانم المیراپناهی درین کبود.
خوش نباش آینده را کس نمیداند
شیر هم پادشاهی می کرد
جنگل آتش گرفت
نویسنده:المیراپناهی درین کبود
آسمان دلم ابریست
نویسنده :خانم المیراپناهی درین کبود
عشق را در چشمان گرگی دیدم که از عشق آهو از عرش به فرش افتاده بود
نویسنده :المیراپناهی درین کبود
غم این دنیا مخور
پوچ المیراپناهی
برادر یعنی تمام خواهر
المیرا پناهی درین کبود
گفتا از پدر چه آموختی ؟
گوهر نوشتن را
با قلم و جوهر آویخته شدن را
کس که نتوانست بگوید حرف دلش را
دست به قلم شد
نوشت زیرا…………….
پدر
نویسنده :المیراپناهی درین کبود
یادته ؟.
چی؟
دوست دارم .
دلبر المیراپناهی
درین کبود
در دنیا حسرت دو چیز خیلی سخت
دختری که برادر نداره
مادری که پسره نداره
المیرا پناهی درین کبود
گر گفتمت نیست یاری در فلک
چون چرخ فلک این گونه است
فرهاد با یار آمد و بی یار رفت ازفلک
المیرا پناهی درین کبود
گفتند در بهشت چیست که همه گویند بهشت ؟
گفت مادر
گفت پس حوریای بهشتی چه؟
گفت آن ها همه یک مادرند
همه به عشق مادران بهشت را می جویند .
بهشت بی مادر جهنمی بیش نیست.
راست گویند بهشت زیر پای مادر است.
متنی از مادر
نویسنده:سرکار خانم المیرا...