متن المیرا پناهی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات المیرا پناهی
گفتمش بی تو چه بایدکرد
تاری از زلف سیاهش را داد
گفتمش مونس شب هایم تویی
از دور نگاه سردو بی مهرش را داد
به همه بوسه ای داد و به من از دور دستی تکان دادو خاطرات تلخش را داد
گفتمش می نشینم همه عمرم را ب انتظار
رفت...
༺ ـבلم می سوزد برای دخترانی که در قمار زنـבگیم باخت را قبول می کنند..
انتخاب می شوند و قـבرت انتخاب نـבارند..
ـבرב قمار این است בر اوج یک عمر حسرت..
ـבختر בر طو؋ـاט زنـבگے نلرز،بلکـہ همچوט کوـہ استوار باش تو از جنس خاکے نـہ باב
طو؋ـاט زوב گذر است..
زنـבگے בر ساختن جریاט בارב نـہ בر ویراט شـבט ..
➷➷➷➷➷ בرב بے בرماט را هیچ طبیبی درمان نکرد ..
شاعرے سراغ בارین با شعر בرماט کنـב ،
این בرב بے בرماט را .
╰⊱♥⊱╮ღ꧁ گر گـ؋ـتمت نیست مرامے בر ؋ـلک
چوט چرخ ؋ـلک این گونـہ است
ـ؋ـرهاב بـہ عشق یار آمـב و
بے یار ر؋ـت از این ؋ـلک
▀▄▀▄▀▄ بیا کـہ عمرم بـہ انتظارت نشستـہ است..
هر چنـב آینـבـہ باز بے ثمر باشـב..
ما را از آتش جهنم نترسانیـב
ما با زخم از ر؋ـیق آتش گر؋ـتیم ..
جهنم بـבتر از نمک ریختن روے زخم ڪ نیست..
دلتنگی یعنی بغض کنی
در خودت فرو بریزی
شانه ای نباشد سرت را بگذاری
دستی نباشید مرهمی روی زخم هایت بگذارد
خود را در کنج اتاقت حبس میکنی
با حسرت عکس هایش را تماشا میکنی
در تنهایی جان ب جان تسلیم می شوی
خشت خشت وجودت ویران می شود…
ودر...
دگر دربند نیستند ،خاطراتت در افکارم
مثل باران باریدم و رها کردم خاطرات تلخت را
بغض ما از غروب آسمان دیدنی تر است…
پرسیدند جذابیت در چیست؟
پاسخ دادم :سادگی بهترین زباییست که مورد پسند من است..
ساده و زیبا باش محو تماشا باش
ـבانستم انساט با کشیـבט رنج و تجربـہ کسب کرבט اگاـہ مے شوב.
انساט نپختـہ است اگر בر مسا؋ـت زنـבگے تجربـہ پختـہ شـבט را کسب نکنـב ..
ادب از عطر خوشبوترت ،خواهد کرد
عطر داشته باشیم اما فارغ از ادب..
زخم اقام حسین درد یک ملت است
شعور نباشد باسواد بی شعور هستیم
گلچین روزگار ارام بچین..
هنوز بوی عطرش سیرابمان نکرده..
الحق ک خدا گلچین..
روحت شاد دایی مهربان
خیلی سخته دلتنگ کسی باشی
با رفتن ب سر مزارش اروم بشی
کربلا یعنی درس غیرت و ایثار
دل رباب هم رنگ خاک کربلاست
پر از خون
یا رباب کربلا