به غضنفر میگن فرق بین انجیرو زنجیر چیه؟ میگه والا شانسیه، یکی شانس داره زن جیرش میاد، یکی شانس نداره ان جیرش میاد.
من آن انجیر نارسی بودم که دستان تو مرا از آن درخت کهنسال جدا کرد...درخت مامن من بود،آرامش گاهم بود.در آغوشش بی هیچ هراسی میزیستم،اما من پشت به احساسش،تو را برگزیدم و خود را به دستان گرم تو سپردم.عطر آن دست ها مرا عاشق و از خانه ام دور ساخت...تو...
من ترانه انجیر را میخوانم که عشقهای زیبایش نهفته است و گل افشانی اش در برگها پنهان انجیر اتاق دربستهاست که در آن زفافها صورت میپذیرد و هیچ عطری آنها را در بیرون بازگو نمی کند