پنجشنبه , ۲۲ آذر ۱۴۰۳
بهار آمد ولی بهار من چنان پر گشود که چشمانم، از ندیدنش، به گل نشست .....حجت اله حبیبی...
پیوند می زندبهار من رابه برف زمستانی که بر سرش نشسته استمادر...
بهار من تویی من ننگرم در دیگریعیدت مبارک عشق جان...