[برف] آدمی که بمیرد در کفنی سپید میپیچندش. طبیعت که بمیرد زیر برفی زمستانی، پنهانش میکنند.
حرف هایت شبیه برف اند.. از آن برف های بی موقع که نزدیک بهار می بارد و فقط جان شکوفه های درختان را می گیرد !
پیوند می زند بهار من را به برف زمستانی که بر سرش نشسته است مادر