شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
وٓمن بوسیدمجای خالی ت رابه تکرار...
صبح آمد خورشید را بوسیدمترانه ی دوست داشتنت را سرودمامروز هوای دوست داشتنتبی بهانه می باردامروز را تنها بی بهانه بتاب ... ️️️...
چه عاشقانه ای برایتان بنویسمکه دلتان برایم بلرزد!؟وقتی...نه دستانش را گرفته ام،نه درآغوشش کشیده ام،ونه حتی اورا ... بوسیدا ام !من فقط از دور ...اورا در خویش گریسته ام ...عشق میان ما ..معصوم ترین عشق تاریخ جهان بود.....
بوسیدمش و یک نفس تا خانه دویدم آن روز همه چیز زیبا بود حتی قار قار کلاغ......