بگذر و بگذار تا هست تو نیست شود تا نیست تو هست شود تا این دم تار خیال تو در بازدمت سپید شود بگذار و بگذر بگذر و بگذار تا تمام نیست تو هست شود...
ببین و بگذر و خاطر به هیچ کس مسپار
بگذر و بگذار بگذرد
بگذر تابستان / بگذر... حال من با تو خوب نمی شسود / پاییز حال مرا خوب می شناسد