گشته ام آتش نشین از رفتنت؛ می ترسم تاخیر کند قطارِ آمدنت، پیوسته ی ریل های احساسم را؛ و جز ریزشِ ریه هایی از دود، هیچ نماند از رگه های هستی ام برجای؛ بازآی! زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)
گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت