شاه شطرنج منی با رخ ماهت چه کنم؟ با سپید دل و چشمان سیاهت چه کنم
رخ نمایان کن و این ماه شب تابانم باش جانم باش
گفتی مگر به خواب بینی رخ مرا/ دیوانه از خیال تو خوابم نمی برد
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست