یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
در مستی خماری من هجران تو دارم دور از تو دردمندم جز تو درمان ندارمتو درد من نخواهی زودتر بگو چه خواهی من پرتوئی از جانم تو جان جانی یارمفلسفه عشق سعید هجران...
در جهان زیبایی و زشتی فقط از دور مشخص میشود از نزدیکهمه چیز شبیه هم هست فلسفه ذرات. سعید هجران...
فلسفه، میکروسکوپ افکار است...
من و عشق و دل دیوانهبساطی داریمعقل هی فلسفه میبافدو ما میخندیم...
بمان که فلسفه این شب دراز این استکه یک دقیقه بیشتر تو را نگاه کنم...
عشق را فلسفه ای نیست به جز آغوشت...
خرافات / دنیا را به آتش می کشد و فلسفه این آتش را خاموش می کند....