بیو فیروزه ای
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو فیروزه ای
نااهلان روزگار پرهیز🍁
از دوستان ریاکار دوری
..... فیروزه سمیعی
ماهرخ است و گندمزار گیسوانش
چگونه مست نشوم از این همه زیبایی
..... ..
فیروزه سمیعی
تا قیامت در سرم طوفان نوح پیچیده است
این چه رستاخیز پنهانی و شورش خیزی است
......
فیروزه سمیعی
منگر پیمان شکسته ی عشق را
چه بسا فلک زودتر می شکست
...... فیروزه سمیعی
تو سکرت قلب منی
عشق تو وای فای منه
کجا برم تب بکنم
روی لبات نام کنه
......فیروزه سمیعی
من با تو معنی عشقو شناختم...
بی تو بودن یعنی به زندگی باختن
...... فیروزه سمیعی
هر وقت خواستم برم
بگو نرو ....
اینجوری می فهمم ، معنی دل بریدن وو ...
..... فیروزه سمیعی
من باشم و تو باشی و یه خونه
بیا برات بخونم شعرای عاشقونه
..... فیروزه سمیعی
دست در دست تو عاشقانه خواهم رفت🍃
ای عاشق وفادار قدیمی ای مرگ🍃

فیروزه سمیعی ۳ ساعت پیش
نه زمین خواست مرا، نه زمان، داد مرا
بی گدار، داد مرا، داد بیداد به دار...
فیروزه سمیعی

من، پشیمانم با دو صد داغ توبه، به پیشانی
با مستی خماری عجین گشتم، توبه چه می خوانی؟!🍷
........
فیروزه سمیعی
اما و اگر را مدار عشق نشاید☘️
چون عاشقی ره دل پیشه کن...☘️
فیروزه سمیعی
آنکه عاشق است خوش روزگارش باد
که غمی به گرد پایش نمی رسد...☘️
فیروزه سمیعی
ترس!
ای گنهکار ازلی؛
تو تبعیدگر عشقی...
فیروزه سمیعی
دست بالای دست چه بسیارست ☘️
تنها دست عاشق است که هیچکس نمی رسد...
فیروزه سمیعی
و ممکن است باعث مسدود شدن حساب کاربری شاعر گردد.
10
ثانیه دیگر اطلاعات به روز میشود
د
دست بالای دستی چه بسیارست
تنها دست عاشق است که هیچکس نمی رسد☘️...
فیروزه سمیعی
امروز
دست هامان را
در چشمه های خورشید
ستایش خواهیم کرد
و...
فردا
ذره های نور
ترنم علفزار را
در چشمانمان می ریزد
و ما از نگاهمان
سبز می شویم...☘️
فیروزه سمیعی
🍀ظلام چشمانم مرگ را
بفریبد
فریب روزگار التفاتم نیست🍀
فیروزه سمیعی
همه ی عمر گذشت به دریغ و افسوس
حاصل عمر چه باشد جز غم ای کاش ها...
فیروزه سمیعی
خانه ای ساخته ام
بر فراز واژه ها
چراغی فروزان از عشق
آنجا جغرافیایی نیست
جز دریای مواج چشمانت
و گندمزار زیبای موهایت
و مرزی نیست جز آرامش آغوشت
تنها پناهگاه امن من...
☘️ فیروزه سمیعی
می توانست خورشید را برایم از آسمان بیاورد
او که چشمانش
معادله ی حل نشده ی فصل ها بود ...
در انبساط سرد آغوش سنگ
در حیرت پیله ای لرزان در باد،
می توانست برایم ماه را به زمین بیاورد،
او که دستانش
اجابت هزاران ستاره ی فرو افتاده بود......
هستی من شدی با یک نگاه پاک ☘️
چگونه پاک کنم تو را زنگاهم🍁
فیروزه سمیعی
🍃ز تو گریز نتوانم
به کجا روم
از این نابسامانی🍃
تو را یادم فراموش نمی شود هرگز🍃
تو خود فراموش کردی یادم را 🍃
فیروزه سمیعی