کارگری شغل شرافتمندانه ای است انسان نان بازوهایش را میخورد هرچند خیلی وقت ها! گرسنه مانده ام دروغ و ناسزا شنیده ام بیکار بوده ام اما هرگز حاضر نیستم! در ساختمانی کار کنم که قرار است روزی بر سر در آن بنویسند: زندان مرکزی…
با من از دوزخ نگو عاشق کجا؟آتش کجا؟ نازنینم آنقدر ها هم خدا بیکار نیست