متن گرسنه

دیشب گرسنه بود ، دختری که مُرد
چه آسان به خاک پس دادیمش
و همسایه اش زیارتش قبول.... دیشب از سفر رسید ،
مکه رفته بود!

برای مردم گرسنه
برگ ریزان پاییز
دلفریب نیست .
حجت اله حبیبی

هیچ گرسنه ای
باقی نمی ماند
شک ندارم همین روزها
همه سیر میشوند ،
از زندگی …

می دانستم که برای معشوقه باید گُل خرید
اما ما گرسنه بودیم
پولی را که برای خرید گُل کنار گذاشته بودیم ، خوردیم

رفتم اون دنیا خدا ازم پرسید: وقتی همسایه ات گرسنه بود کجا بودی؟
منم گفتم: خودت کجا بودی؟

خیلی حال داد
ولی بعدش دیگه یادم نیست سرب داغ و باقی قضایا... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

فقط تاریکی می‌داند ماه چقدر روشن است ؛ فقط خاک می‌داند دست‌های آب چقدر مهربان‌اند ؛
معنی دقیقِ نان را فقط آدمِ گرسنه می‌داند و فقط من می‌دانم تو چقدر زیبایی ...

کارگری شغل شرافتمندانه ای است
انسان نان بازوهایش را میخورد
هرچند خیلی وقت ها!
گرسنه مانده ام
دروغ و ناسزا شنیده ام
بیکار بوده ام
اما هرگز حاضر نیستم!
در ساختمانی کار کنم که قرار است
روزی بر سر در آن بنویسند:
زندان مرکزی…

️هر آدمی درون خودش دو تا گرگ داره. هر دوشون گرسنه ان. یکی از گرگ ها خشم و حسد و غروره. اون یکی راستی و مهربونیه. اونا هر روز همدیگه رو تیکه پاره میکنن.
ولی اینجوری نیست که گرگ بهتر برنده بشه.
اونی که بهش غذا میدی برندست.

معنای زنده بودن من
با تو بودن است
نزدیک
دور
سیر
گرسنه
رها
اسیر
دلتنگ
شاد...

مارش عزا می زد
شکم گرسنه ای که
خواب کیک زرد
برایش دیده بودند!

معنای زنده بودن من با تو بودن است
نزدیک / دور/ سیر / گرسنه/ رها/ اسیر/ دلتنگ/ شاد ...