پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
پاییز استاما از زبان هیچ برگیترانه ی عاشقی به گوشم نمی رسدو چقدر تلخ است نداشتنتمیان پیاده روهای خیسآنگاه که بوی نم بارانخاطرات گذشته رابه یادم می آوردمجید رفیع زاد...
ترانه عاشقیبخوان ترانه ای دگر برای عشق و عاشقیبزن به طبل آشنا بزن چو نعره در زمینکه آسمان آبی ش ترک خورد به رو زمینزمین و آسمان را به سخره گیر و نوش کنبهانه ای دگر بیار نهان شویم و عشق رادر این زمانه خراب درین نشان پر تنینبسان عاشقی که دل برای عشق در بیاد1401/03/26پیروز پورهادی...