متن جملات محمد رضا کاتب
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات جملات محمد رضا کاتب
او مرده بود اما دندان کرم خورده ی جلو ش تو عکس می گفت هنوز وجود دارد و زنده است و جایی همان اطراف است. به خاطر کرم خوردگی دندانش هم بود او زنده بود هنوز . چون آن کرم خوردگی دندان چیزی از جنس زنده ها بود. یک چیزی...
شاید یکی از سخت ترین کارهای دنیا این باشد که آدم بخواهد انتخاب کند از او چه بماند و چه نماند . چون زمان معنی و ارزش چیزها را عوض می کند و تو می خواهی برای کسانی که در آینده هستند چیزی از خودت جا بگذاری . چیزی که...
تمام علومی که ربط به روان آدم دارند می خواهند یک جوری نزدیکی و دوری تو را به واقعیت نشان بدهند . در صورتی که واقعیت شبیه تر ین چیز به هیچ می ماند و خط کش خوبی برای اندازه گیری نیست ./ محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...
سال هاست که فقط از میان برها رفتم و به جای این که زودتر به مقصد برسم همیشه دیرتر رسیدم چون عجله ا م باعث شده نتوانم مزه ی آن همه جشنی که سر راهم بوده بچشم. دیر فهمیدم تو زندگی میان برها همیشه راه را نزدیک نمی کنند ....
می گویند زیبایی باعث یک جور لذت است . در صورتی که زیبایی فقط باعث بیان بهتر است./ محمد رضا کاتب / رمان رام کننده /
میوه را نباید مجبورش کرد بیفتد چون هنوز کال است . باید آرام آرام آفتاب و باد حوادث و زمان رسیده ا ش کند . حتا حشرات و کرم ها هم میوه های رسیده ی درخت را انتخاب می کنند. این در زندگی آدم ها هم وجود دارد. بهترین میوه...
شاید بزرگترین عیب تنهایی های طولانی این است که وقت بیشتری داری تا خودت را ببینی و وقتی نمی توانی مقابل دیگران آن خودی را که پیدا کردی باز ببینی درد می کشی ، انگار که تو بدترین زندان دنیا زنجیرت کردند ./ محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...
در ریاضیات علامتی هست به نام تهی . گاهی خالی شدن و خالی بودن با آرامش همراه است و گاهی با بی قراری و ناآرامی . در این تهی راز آرامش و عشق و زیبایی و همه ی چیزهای خوب زندگی را می شود پیدا کرد . عجیب آن جاست...
چرا یک آدم باید به حرف های تاریکی کسی گوش کند؟ هر چه نباشد حرف های تاریکی آدم با حرف های روشنایی اش خیلی فرق دارد. میان تاریکی آدم بیشتر شبیه خودش است تا دیگران و این خیلی ناجور است. فکر می کنم دیوانه خانه ها پر از آدم ها...
فهمیدن دیگران جزء تخیلی تر ین کارهای دنیاست . چون این درون توست که علت دیگران را توضیح می دهد و تو می توانی باور کنی بیرون خودت جواب دیگران را هم می شود پیدا کرد . حتا دلیل چیزها را باور می کنی چون تو آن را پیدا کردی....
پدرم چیزهای زیادی برای فرار یادم داده بود. مثلاً یادم داده بود در ساعات درد و ناامیدی و غم مثل کره زمین دور خودم بچرخم تا فقط چیزهایی را که می خواهم ببینم . وقتی میان چرخم بودم مثل این بود که بعد از مدت ها معشوقم را می توانستم...
عظیم تر ین علمی که بشر تا امروز توانسته فرا بگیرد علم طرح مسائل است. سؤال خوب چکیده ی تمام جواب های احتمالی خودش هم هست . علم و همه ی آموزش های ما فقط برای این است که بلد شویم بهتر سؤال کنیم یا یک سؤال بهتر بکنیم. این...
به نفع مان است که تاریکی هر چه که هست و نیست را بپوشاند. چون چیزهای خوب دنیا کمتر از چیزهای ناجورش است . آن مقدار چیز وحشتناکی که از تاریکی می زند بیرون در مقابل آن چیزهای وحشتناکی که تاریکی ها تو خودشان مخفی می کنند هیچ هستند ....
اگر کتاب های ترسناک را بتکانی می بینی همه ی کتاب فقط توصیف تاریکی و سایه های عجیب و غریب بیرون و درون آدم ها ست . در صورتی که هیچ چیز مثل تاریکی به آدم ها آرامش نمی دهد . چون همان قدر که تاریکی چیزهای خوب را مخفی...
اگر کتاب های ترسناک را بتکانی می بینی همه ی کتاب فقط توصیف تاریکی و سایه های عجیب و غریب بیرون و درون آدم ها ست. در صورتی که هیچ چیز مثل تاریکی به آدم ها آرامش نمی دهد. چون همان قدر که تاریکی چیزهای خوب را مخفی می کند...
هیچ چیزی به سرعت خبر های بد نیست . سرعت آن ها به این خاطر است که نمی خواهیم شان . / محمد رضا کاتب / رام کننده /
تو مرام گل ها نیست چهار فصل بمانند . قشنگی گل بیشتر از آن که به ظاهرش باشد ٬ به عمر کوتاهش و حیف شدنش است . وقتی گلی همیشه دم دست باشد ٬ می شود درخت کاج گوشه ی باغ .
/ محمد رضا کاتب / رمان رام کننده
یکی از فایده های فکر کردن زیاد ٬ تلف کردن وقت آدم به بهترین صورت است . تلف کردن وقت کار بسیار سخت و پیچیده ای است که اگر انسان از پس آن بر بیاید بد جوری سرگرم می شود . / محمد رضا کاتب /رمان رام کننده
وقت کشی خودش یک هنر است و هر آ د می یک چمدان پر از وسایل جور و اجور برای وقت کشی دارد و مجبور است تا آخر عمر با خودش هی این ور آن ور کند . / رمان رام کننده / محمد رضا کاتب
آدم باید از هرچیزی که تو دنیاست سهم کیفش را بردارد . اگر نایستی سهمت را از دنیا بگیری ٬ جاده ها روز به روز برایت طولانی تر می شوند . راه را کوتاه کن با کیفی که از چیز های جلو دستت می بری .
/ محمد رضا کاتب...
رستم می دانسته دارد سهراب را می کشد ٬ می خواست پسرش را جلو چشم همه لت و پار کند تا همه ی با با های جاکش دنیا تا عمر دارند دعا گویش باشند و از زرنگی ا ش برای همدیگر صحبت کنند .
/ محمد رضا کاتب / رمان...
تله شده ها با حرص تمام به سوی چیز ها یی کشیده می شوند که ازشان نفرت دارند . فکر می کنم نفرت بیشتر باعث نزدیکی ما به چیزها می شود . می رویم طرف چیزهایی که ازشان بدمان می آ ید تا از دست شان فرار کنیم./ محمد رضا...