پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آدمیزاد ذاتا زندانبان است. چون دوست دارد هر چه به دستش می رسد زندانی خودش کند ، خواه چیزهای گران قیمت و با ارزش باشد ، خواه یک صدای بی ارزش . این تنها راز تجارت است. /محمد رضا کاتب / رمان رام کننده /...
تو مرام گل ها نیست چهار فصل بمانند . قشنگی گل بیشتر از آن که به ظاهرش باشد ٬ به عمر کوتاهش و حیف شدنش است . وقتی گلی همیشه دم دست باشد ٬ می شود درخت کاج گوشه ی باغ . / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...
یکی از فایده های فکر کردن زیاد ٬ تلف کردن وقت آدم به بهترین صورت است . تلف کردن وقت کار بسیار سخت و پیچیده ای است که اگر انسان از پس آن بر بیاید بد جوری سرگرم می شود . / محمد رضا کاتب /رمان رام کننده...
وقت کشی خودش یک هنر است و هر آ د می یک چمدان پر از وسایل جور و اجور برای وقت کشی دارد و مجبور است تا آخر عمر با خودش هی این ور آن ور کند . / رمان رام کننده / محمد رضا کاتب...
رستم می دانسته دارد سهراب را می کشد ٬ می خواست پسرش را جلو چشم همه لت و پار کند تا همه ی با با های جاکش دنیا تا عمر دارند دعا گویش باشند و از زرنگی ا ش برای همدیگر صحبت کنند ./ محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...
تله شده ها با حرص تمام به سوی چیز ها یی کشیده می شوند که ازشان نفرت دارند . فکر می کنم نفرت بیشتر باعث نزدیکی ما به چیزها می شود . می رویم طرف چیزهایی که ازشان بدمان می آ ید تا از دست شان فرار کنیم./ محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...
کو چک تر ین چیزهای اطراف ما ن همیشه بزرگ تر ین نقش ها را تو زندگی ما دارند چون اگر آن چیزهای بی ارزش و احمقانه نباشند ٬ تمام چیز های بزرگی که داریم از کار می افتند ./ محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...
آدم های بد ذات هیچ وقت نمی میرند چون وقتی می میرند تازه از گور خاطره های شان بیرون می زنند و جانی دوباره می گیرند . / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...
چیزی که تله ها خیلی با ها ش سر و کار دارند هویت آدم ها ست . هر وقت دیدی بی آن که بخواهی یا بفهمی ٬ یک نفر دیگر شدی یا از درون جا به جا یا با چیز دیکر ی قاطی شدی بدان تله شدی. / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...
حرف ها یی که سر وقت شان زده نشوند ٬ مثل بچه ها یی که دیر به دنیا می آیند می میرند و باید زود خا ک شان کرد چون بوی شان دنیا را برمی دارد . / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...
وقتی روح کسی را کشتی ٬ جسم او را هم می توانی به راحتی بکشی . / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...
در دنیا هیچ وقت نباید از هیچ چیز ی تعجب کرد . باید به تمام چیزها ی ظاهرا متضاد فقط لبخند بزنیم . این یعنی هوش و علم به هوش . / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده /...
طغیان گناه آ ب نیست ٬ نشانه ی زنده بودن آن است . وقتی راه را به روی رودی می بندیم ٬ ٬ رود نمی میرد بلکه می افتد میان باغ ها وخانه ها و هرچه سد راهش باشد ویران می کند . / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده /...
هر وقت مرضی همه گیر و بی درمان دیدی ٬ بدان باعثش تله ای بوده که از دست رام کننده اش فرار کرده . تاریخ چیزی نیست جز فرار و رام کردن تله ها و تله شده ها . / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده /...
تاریخ چیزی نیست جز فرار و رام کردن تله ها و تله شده ها . / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...
تنها راهی که داری این است که سعی کنی با چشم یک زن دنیا را تما شا کنی. آن وقت است که می بینی کار ها چه راحت پیش می رود . در زن ها یک اندام عجیبی هست که دردها و زخم ها شان را تبدیل به لذت وزندگی می کند . اگر نسل بشر امروز این جاست فقط کار آن ها ست . آن ها آن قدر باهوش هستند که حتا این را به رخ خودشان و مردها نمی کشند . زن ها غول ها یی هستند که مردها از ترس شان آن ها را تو چراغ جادو حبس می کنند و بعد از شان می خواهند که آن ها را به آرزو ها شان...
برای آدم های این دوره ، مقدس تر ین چیز در دنیا قواعد است . چون این قواعد است که تعین می کند کجا جه طوری باید زندگی کنی تا درد کمتری بکشی . / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده /...
علامت آدمی که تو تله افتاده این است که مزه ی هیچ چیزی را درست و حسابی نمی فهمد ، حتا متوجه ی تلخی و شیرینی حوادث دیگر نمی شود . باید زرنگ باشیم و قبل از این که تمام شویم ، یک خرده شروع شویم . / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده /...
تله ها مثل علم و زمان بی رحم هستند و هیچ وقت مهلت بیشتری به هیچ کس نمی دهند . و این طوری تله ها ، آدم ها را به بازی می گیرند و برای مدتی بخشی از آن ها را از کار می اندازند . / محمد رضا کاتب / رمان رام کننده...