پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
جانم بیا امشب که جاویدان و جهانگیر شویمبا عشق جوان بمانیم و به پای هم پیر شویمجهانگیر...
"تنهایی"مرا با اسم کوچک می شناسدمعشوق وفادار من استو حواسم را پرت می کند از تمام نبودن هامن و تنهایی هر دقیقه قرار عاشقی داریمسر به شانه هممی گرییممی خندیمخاطرات ناب میسازیمعشق ، " من و تنهایی " را اسطوره خواهد کردعاقبت جهانگیر می شویمنازی دلنوازی...