متن حجت اله حبیبی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حجت اله حبیبی
کاش، هوا ابری بشه ، تا آسمون، تنها نشه . حجت اله حبیبی
وقتی رفتی گرم بود و از چشمانم عرق می ریخت ، باور نمی کردم رفتنت چشمم را به هم ریزد . حجت اله حبیبی
کاش از خویش می بریدم ، به تو می پیوستم ، تا تنها ، در اْفق گام بر نداری . حجت اله حبیبی
در آن حصارِ غمزده ی شب ، گریستم، وقتی ، غروب ، رفتی و در مِِه ،گم شدی . حجت اله حبیبی
وقت رفتن، بر سنگی نشستی و من سنگ شدم ، شاید روزی ، رفته ای ، بر من تکیه دهد . حجت اله حبیبی
دیریست ، می اندیشم به آخرین صفحه ی کتاب کوچ ، که خزان ، چقدر بی رحم است . حجت اله حبیبی
رَفتنِ بعضی ها ، هوا را نفس گیر می کند ، تا اَبر بر چشمان منتظر بنشیند ! حجت اله حبیبی
تو رفتی ، در هر قدم ، نفسم تنگ تر و تنگ تر می شد ، تا از خویش به تنگ آمدم ، تو را ندیدم . حجت اله حبیبی
با رفتنت ، گنجشک ها از شاخه پریدند ، و هیچ یاکریمی در این خانه نخواند ، رفتن تو ، نبض زندگی ام را به هم ریخت . حجت اله حبیبی
شاعران روز و شب از حسن و جمال تو بگویند
کاش، یک لحظه بیایی، ز نزدیک ببینیم
حجت اله حبیبی
کاش، روزی خودمو بیابم تا تو را گم نکنم . حجت اله حبیبی