چقدر شبیه آمریکا میمانم و تو،همان ایرانی هر روز حرف از تصاحبت میزنم آخر سر هم هیچ غلطی نمیکنم...
اما بهار از پشت سال ها عطش و صبر و انتظار روزی سراغ باغ مرا هم گرفته بود اما چه سود،در باغ جز لاشه ی خمیده ی یک چند تا درخت چیزی نمانده بود