"خاله رویا" رویا… نامش بوی خیال میداد، رنگ امید داشت، طراوت بهار را با خود میآورد. جوان بود، مثل صبحی که هنوز از نور لبریز نشده، مثل شعری که تنها نیمهی اولش نوشته شده و باقیاش در رؤیا مانده. آمد و در دلها خانه کرد، با خندههایی که مثل پرواز...