خاله رویا رویا نامش بوی خیال...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن نوشته های ساناز ابراهیمی فرد
- خاله رویا رویا نامش بوی خیال...
"خاله رویا"
رویا… نامش بوی خیال میداد، رنگ امید داشت، طراوت بهار را با خود میآورد. جوان بود، مثل صبحی که هنوز از نور لبریز نشده، مثل شعری که تنها نیمهی اولش نوشته شده و باقیاش در رؤیا مانده.
آمد و در دلها خانه کرد، با خندههایی که مثل پرواز پرندهای سبکبال، دل را آرام میکرد. با نگاههایی که انگار راز آسمان را میدانستند، با کلامی که مثل نسیم، زخمها را نوازش میداد.
اما سرنوشت، گاه بیرحمتر از بادهای خزان است. پیش از آنکه روزگار فرصت دهد تا قصهاش کامل شود، رفت… اما مگر رفتن، به معنی گم شدن است؟ نه، رویا ناپدید نشد. او در لحظههایی که دلها از مهر روشن میشوند، در خاطراتی که از عشق سرشارند، هنوز زنده است.
و ما…
ما هنوز در هوای بیرؤیا، عطر حضورش را نفس میکشیم...🥀😔
تفسیر با هوش مصنوعی
متن، یادواره خاله رویاست؛ زنی جوان، امیدبخش و مهربان که زود از دنیا رفت. او با طراوت و لبخندش در دلها جاودانه شد. با اینکه جسمش نیست، خاطرهی عشق و مهربانیاش همچنان زنده است و نویسنده در نبودش، یاد او را گرامی میدارد.