خواب دیدم ساکنانِ این شهر دیوانه وار می گریند! آفتابِ عشق را با بی مهری تمام به زیر می کِشند! و هر کدام دلِشان را از امانتِ دیگری گرفته و در جای خودش آرام آرام ، برای همیشه می خوابانند! نگاه ها نه شور و نشاط دارد و نه عشق...
خواب دیدم که تورا واله و شیدا کردم خواب دیدم که مرا عاشق و رسوا کردی خواب دیدم که تورا سوی خودم میبردم تومرا جانب میخانه و می میبردی من تورا با دل و ازجان دعا میکردم تومرا با غم و اندوه رها میکردی من تورا با همه اوصاف تمنا...