متن میخانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات میخانه
من مست و تو بی خانه
دور از من و دیوانه
ما کی رسیم لانه
کو خانه و کاشانه
من عاشق و آواره
هر شب در میخانه
دنبال تو میگردم
می سوزم از این دردم
تو هر چه که هستی کاش
در زندان قلبم باش
دل فقط تو می خواهد...
اگر افسانه شدم افسانه تو کردی
با تو بیگانه شدم بیگانه تو کردی
اگر آواره شدم آواره تو کردی
همه شب راهی میخانه تو کردی
اگر دیوانه ای جانا ، بیا با ؛ ما به میخانه
که ساقی می دهد،اینک؛دو سه پیمانه جانانه
عزت زیاد!
باید از این شهر بی گلخانه رفت
از حریم دشت بی پروانه رفت
مثل رودی خفته در دامان خاک
از کویر سرد این کاشانه رفت
خشکسالی ها امانم را برید!
باید از این باغ بی شادانه رفت
پلکهایم را چه سنگین کرده اند
باید از این جمع بی...
نبودم؟!
دلداده و دیوانه ات بودم، نبودم؟!
پابند دام و دانه ات بودم، نبودم؟!
چون باد سرگردان تمام کوچه ها را
آواره ی کاشانه ات بودم، نبودم؟!
همصحبت فصل بهار و بید مجنون
گلواژه جانانه ات بودم، نبودم؟!
در سایه سار زنبق پر پیچ و تابت
لبریز عطر شانه ات...
من ز میخانه ی چشمت نظری میخواهم
از تو یک خواسته ی مختصری میخواهم
مانده ام گوشه ی بی حوصله ی تنهایی
قدر یک قاصدک از تو خبری میخواهم
سخت امشب تب یادت به سرم افتاده
در کنارت نفس تازه تری میخواهم
هر شبم با لب خاموش سخن میگویم...
خواب دیدم که تورا واله و شیدا کردم
خواب دیدم که مرا عاشق و رسوا کردی
خواب دیدم که تورا سوی خودم میبردم
تومرا جانب میخانه و می میبردی
من تورا با دل و ازجان دعا میکردم
تومرا با غم و اندوه رها میکردی
من تورا با همه اوصاف تمنا...