کاش علی را سوی نامردان نمیبردی حسین حرمله با تیر میخواهد که سیرابش کند باز گردانش به خیمه مادرش دلواپس است شاید امشب لحظه ی بر دامنش خوابش کند اعظم کلیابی بانوی کاشانی
اگه بره سرم رو نیزه ها فدا سر تموم بچه ها پاشو برو عزیز برادرم کسی نره به سمت خیمه ها از غصه آب شدم خونه خراب شدم شرمنده زینب و روی رباب شدم مادر اومده بالا سرم غرق خون شده پا تا سرم محشری شده برا سرم