می شود در همین لحظه از راه برسی و جوری مرا در آغوش بگیری که حتی عقربه ها هم جرات نکنند از این لحظه عبور کنند!؟ و من به اندازه ی تمام روزهای نبودنت تو را ببوسم و در این زمانِ متوقف، سال ها در آغوشت زندگی کنم؛ بی ترس...
عشق یعنی امید ، یعنی طراوت باران ، یعنی سفیدی برف ، یعنی ساز زندگی و لبریز از خوشی و عشق یعنی راز زیستن !