بحث منطقی فقط وقتی مفید است که یک سری فرض های مشترک قابل توجهی وجود داشته باشد.
او هیچ چیز نمی داند و فکر می کند همه چیز می داند. این بی تردید منجر به حرفه ای در سیاست می شود.
ویرانی نیز، همچون آفرینش، یکی از دستورات طبیعت است.
زیبایی و حماقت، دوستانی قدیمی هستند.
یک چیز خوب در مورد موسیقی این است که وقتی تو را در بر می گیرد، هیچ رنجی حس نمی کنی.
مهمترین چیز در هنگام گفتگو، شنیدن چیزی است که گفته نمی شود.
همه به تغییر دادن دنیا فکر می کنند، ولی هیچ کس به تغییر دادن خودش فکر نمی کند.
آرامش با یک لبخند شروع می شود.
تفاوت بین حماقت و نبوغ این است که نبوغ محدودیت دارد.
خانه جایی است که از آنجا شروع می کنیم.
آمادگی برای فردا به معنی تلاش زیاد امروز است.
چه فرقی به حال مرده ها، یتیمان، و بی خانمان ها می کند، که ویرانی بوجود آمده به اسم حکومت های خودکامه بوده یا نام مقدس آزادی یا دموکراسی؟
امیدواری بزرگ من اینست که به همان اندازه ای که گریه می کنم، بخندم.
ریسک های بزرگ را تنها بعد از آماده سازی بزرگ می توان انجام داد.
تنهایی و احساس زیادی بودن بزرگترین فقر است.
فقط زندگان نیستند که در جنگ کشته می شوند.
تنها کسی که اوج ناامیدی را حس کرده باشد توانایی احساس کردن اوج شادی را دارد.
رقابت همیشه باعث پیشرفت تو می شود، حتی اگر رقیبت پیروز شود.
میانسالی وقتی اتفاق می افتد که به قدری آدم ملاقات کرده اید که هر آدم جدیدی که می بینید، شما را به یاد کس دیگری می اندازد.
من آنقدر جوان نیستم که همه چیز را بدانم.
تو نمی توانی بهترین مسیر را بیابی وقتی همه راه ها هموار هستند.
من هنوز خیلی از چیزی که می خواهم باشم فاصله دارم، ولی با کمک خداوند موفق خواهم شد.
هرگز کنجکاوی خود را از دست نده.
برای عبور امن از جاده پر پیچ و خم زندگی، ما نیازمند چراغ حکمت و رهنمود تقوا هستیم.