پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دریا، سرزمین شعرها، عشق ها و گریه ها ست.دریا، آرامش دهنده عشق های سوزان است.دریا را دوست دارم به خاطر عصیانش، به خاطر وحشیگری هایش، به خاطر نعره هایش.من هرگاه احتیاج به تسکین روحی دارم، هر گاه می خواهم به خودم تسلط پیدا کنم به دریا کنار می روم. درتخیلات پوچ خود پرسه زنم آن گاه احساس می کنم که دریا به جای من دیوانگی می کند. به جای من نعره می کشد، به جای من طوفان می شود و به جای من آرام می گردد..آنجا می توان هر لکه اندوهی را با باران شست....